نگارگري يا نقاشي سنتي ايراني فرايندي است كه طي آن رنگ بر روي سطح بوم يا كاغذ به وسيله قلمو ايجاد نقش مي كند .در حقيقت نگارگري مفهوم عام دارد و روش ها و سبك هاي گوناگون نقاشي ايراني را شامل مي شود چه آنها كه در كتاب و نسخه هاي خطي صورت گرفته و چه آنها كه بر در و ديوار بناها و بوم هاي ديگر انجام شده است. در نحوه اجرا مي توان گفت استاد كار پس از آماده سازي سطح كارکه بسيار با اهميت نيز ميباشد طرح را به وسيله قلم موهايي با اندازه هاي مختلف بر بوم نقش اندازي، قلم گيري و سپس با رنگهاي محلول در آب رنگ آميزي مي كند. بهترين قلموها از موي گربه ،سنجاب و سمور مي باشد كه ضمن مجعد نشدن بسيار انعطاف پذير مي باشند . پس از رنگ آميزي نقاشي قلمگيري و پرداز ميشود و جزئيات كار در آن تکمیل مي گردد. هنرمند نگارگر در بهترين حالت كار خويش آنچه را كه در پرده خيال ديده است به تصوير مي كشد. وي فضايي را خلق مي كند كه ضمن به كارگيري عناصر جسمي، روابط مادي در آن به گونه ايي ديگر بيان شده است.عالمي كه اين نقاشان تصوير مي كنند عالمي است كه متفكران و فلاسفه آن را اقليم هشتم يا عالم مثال ناميده اند. هدف اين هنر نمايان ساختن فضايي است كه با فضاي عادي و جسماني متفاوت است .حضور چنين قلمرويي در نقاشي ايراني به زبان رمز، تمثيل و تخيل و روشهاي خاص آن ممكن مي گردد. نگارگري در ايران نه تنها سابقه كهن دارد بلكه در همه هنرهاي ايراني به گونه اي عميق نفوذ نموده است و به عنوان رشته ايي پايه در خور توجه می باشد. اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد، در غار دوشه لرستان با حدود هشت تا ده هزار سال قدمت است .با ورود اسلام به ايران نگارگري بيش از هر چيز در مصور سازي كتب جلوه نمود. اولين بار در تاريخ ايران مصور سازي كتب به شكل كارگاهي و در مجموعه ربع رشيدي انجام گرفت كه اين امر حاكي از پيشرفت نگارگري ايران مي باشد. در دوره هاي مختلف هنرمند ايراني با ذوق و سلیقه خويش تركيب بنديها و تغييرات گوناگوني را در نگارگري دنبال نمود ند كه موجب خلق مكاتب هنري بسياري در اين زمينه گرديد مانند مكتب بغداد، مكتب اصفهان ، مكتب بخارا و مكتب تبريز و مكتب شيراز و..... هر كدام از اين مكاتب ويژگيهاي منحصر به فردخودشان را دارند ولي به طور كلي مهمترين ويژگي ايراني تجلي برتري جهاني تمثيلي و تخيلي برجهان عيني محسوس مي باشد. ازميان شاخصه هاي اين نقاشي مي توان اين موارد رابرشمرد: حذف پرسپكتيو ،گسترش فضا از پايين به بالا ،قرارگرفتن در تصوير به لحاظ مرتبه معنوي و مادي ،عدم وجود منبع نور درصحنه،استفاده از رنگهاي درخشان و تخت و متنوع، عدم حجم سازي و و سايه روشن انداختن، اهميت يكسان انسان و طبيعت .در ادامه این روند مكاتب نو و شيوه ها ی متفاوتی وارد نقاشي ايران مي گردد ولي نقاشي سنتي با پشتوانه اي غني همچنان جايگاه خويش را حفظ نموده است.